بیانات نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه شهرکرد در شورای اداری استان(۱۱ آذر ۱۴۰۰)
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند تبارک و تعالی را سپاسگزار هستیم، جلسه دیگری از جمع های خوب شورای اداری و در این مقطع با حضور استاندار جدید، عزیز دلمان حضرت آقای حیدری که همین جا خیر مقدم خدمتشان عرض می کنیم و تبریک می گوییم انتصابشان را به این جایگاه و برایشان آرزوی توفیق و عزت و سربلندی داریم و خیرمقدم خدمت همه شما خوبان و عزیزان در این جلسه ارزشمند.
معمولا در این جلسات توجه می دادیم خودمان، جمع را به آنچه که از ضروری ترین هاست، با توجه به اینکه به هر حال خداوند تبارک و تعالی به ما منت نهاده، توفیق داده، اول در نظام مقدس جمهوری اسلامی تنفس و حیات داشته باشیم و توفیق بیشتری هم به ما داده که بتوانیم نقش هم بیافرینیم بیش از دیگران، مدیریت در عرصه هایی، خدمت در عرصه هایی، این ها واقعا توفیق های بلندی است.
بارها گفته شده و فراوان هم باید گفته بشود که « وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» نعمت های الهی را مدام حدیث کنید، بگویید، این بیان نعمت های پروردگار حتما کمک می کند به اینکه انسان حق نعمت را بهتر بتواند ادا کند و در خدمت نعمت باشد و آنگونه که باید وظیفه اش را نسبت به نعمت ادا کند، این است که مدام می گوییم پروردگار من شکر، خدای من، خدای مهربان، نظامی را در این مقطع به ما عطا کرده ای که از اسلام نشئت بگیرد، از مکتب اهل بیت نشئت بگیرد، از انبیاء نشئت بگیرد و در این نظام به ما هم مسئولیت دادی، توفیق دادی، بخشی از این امور را بنده ای که خودم را عرض می کنم، حقیرم، فقیرم، ناتوانم، مسکینم، ضعیفم ولی تو بزرگی کردی، تفضل کردی، به من لطف کردی در این جایگاه قرار بگیرم، بخشی از کار مردم را به من سپردی، درب خانه ام را به روی مردم باز کردی، من را ارباب برای مراجعین قرار دادی که بیایند از من سوال کنند و بعد هم بگوییم خدایا حالا که این توفیق را دادی، کمکم کن حقش را ادا کنم، کمکم کن شرمنده نشوم، کمکم کن روسفید باشم، این ها نکاتی است که دغدغه مستمر من و شما برادران و خواهران باید باشد، یک لحظه غافل باشیم خسارت سنگینی نصیبمان می شود، خدا نکند باشیم، حتما انشاءالله از خدا بخواهیم که اینجور نباشیم ولی ممکن است احیانا غافل باشیم، ممکن است اینجور حرف ها را هم خیلی برنتابیم، ممکن است خدای نخواسته در اثر غفلت و جهل و ظلمت اینجور حرف ها اصلا برایمان معنا و مفهومی نداشته باشد، خیلی تامل روی آن نکنیم، نستجیر بالله این ها را یک مشت بافته بدانیم ولی واقعیت تغییر نمی کند، این هایی که عرض می کنیم حقیقت است، نظام، نظام جمهوری اسلامی است، اینکه ما در اینجاییم توفیق است، اینکه درب خانه و اداره به روی مردم باز و مردم به سراغ ما می آیند برای اینکه گره کارشان را بگشاییم یا کاری از مردم به دست ما قرار گرفته، این ها نعمت است، این ها که تغییر نمی کند، البته اگر ما خودمان این را نقمت کنیم، خیانت و بدبختی خودمان است که نعمت را تبدیل به نقمت کنیم و آنچه که باید ما را به بهشت ببرد، خدای نخواسته جهنم ببرد، این دیگر فلاکت و بدبختی خودمان است که باید پناه ببریم به خداوند تبارک و تعالی.
معمولا در این جلسات از این مقوله قبل از همه برای خودم عرض می کردم و امیدواریم انشاءالله خداوند کمکمان کند هم گوینده درستی باشیم، صادقانه حرف بزنیم و هم انشاءالله شنونده عاقلی باشیم، روی این مسائل تامل کنیم و این جایگاه ها را به غفلت خدای نخواسته نگذرانیم .
یکی از مهمترین ها که من امروز می خواهم اشاره کنم قبلا هم اشاره کرده ایم، یکی از مهمترین ها برای من و شما عزیزانم زهد است، زهد یعنی به معنای واقعی بی اعتنا بودن به آنچه برای ما پیش می آید، به اقبال های دنیایی، بله اقبال معنوی خیلی ارزشمند است، شکر کنید خدا را برای هرچه که ما را به بهشت می برد، به سوی ما می آید، این ها معنویات است، این ها آخرت آفرین است، خدا را شکر اما اقبال های مادی، پست اقبال مادی است، ظاهرش، درونش، اگر به نعمت تبدیل بشود بهشت می برد اما ظاهرش مال و منال، شهرت، تعریف، خوشحال باشند، دست و پا بزنند که در یک جایگاهی قرار بگیرند، این ها اقبال های مادی است، این ها فایده ندارد، این ها به ما روی می آورد، زهد یعنی اینکه به این اقبال ها انسان دلخوش نشود، به این اقبال ها انسان نه تنها روی خوش نشان ندهد بلکه پس بزند تا او بیاید روی شانه ما محکم قرار بگیرد البته وقتی آمد از آن استقبال کنیم، وظیفه مان را برای رضای خدا انجام بدهیم.
زهد این است که انسان به این اقبال ها نه بگوید، این هم خیلی گسترده است، مقوله های زیادی دارد، در عرصه های مختلف، لازمه نه گفتن به این ها تقواست، کسی می تواند به این ها نه بگوید و زاهد باشد که از قدرت تقوا برخوردار شده باشد، تقوا در درون او به معنای واقعی شکل گرفته باشد، تقوا در عرصه های مختلف مطرح است، تقوای روح، تقوای فکر، تقوای اعضا و جوارح، چشم و گوش و امثال آن ها، تقوای علم، تقوای سیاسی، تقوای جنسی و شهوانی، تقوای اداری و مدیریتی، تقوای کار، تقوای عبادت، تقوای خانواده، تقوای دارایی ها و توانمندی ها، تقوا در نوع نگرش ما به دنیا و بسیاری از این ها، این ها همه عرصه های تقواست که انسان باید این ها را در دورن خودش تقویت کند، به برکت تقوا انسان باید زاهد بشود، اگر زاهد شد، می شود یک مدیر موفق، یک مدیر حکیم.
به این حدیث عنایت کنید، حدیث از امام صادق سلام الله علیه که این نوع تقوا و این نوع زهد ثمره اش را امام صادق بیان می کند، می فرماید « مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَهَ فِی قَلْبِهِ» اگر آدم نَه گفت به این اقبال ها، به این رویکردهای مادی توانست بگوید نَه، خداوند متعال به او حکمت می دهد، خیلی مهم است، حکمت یکی از داده های بسیار نورانی و اثرگذار خدایی است در وجود انسان، حالا راجع حکمت باید در جای خودش مفصل صحبت شود، اگر کسی حکیم شد هیچ اشتباهی در زندگیش نمی بیند، خیلی اشتباهاتش نازل می شود، نمی گویم معصوم، معصوم فراتر از این مسئله است اما ما یکی از حکمای امروزمان مقام والای رهبری است، حکیم است، واقعا یکی از مردان حکیم این روزگار است، خداوند متعال به او حکمت عطا کرده، در عرصه های مختلف، با حکمت تصمیم می گیرد، با حکمت حرف می زند، با حکمت جامعه را اداره می کند، با حکمت این کشتی را پیش می برد و نتایجش را هم داریم می بینیم، با حکمت دارد مدیریت می کند و عرصه های زیرمجموعه خودش را می بینیم و آثار مدیریتی حکیمانه اش را، این ها همه نتیجه همان زهد است، همان بی اعتنایی به دنیاست.
امام صادق می فرماید« مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَهَ فِی قَلْبِهِ» این یک ، دیگر خدا چه می دهد؟ « أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ» به این حکمت خداوند زبان او را گویا می کند، تمام حرف هایش حکیمانه است، تمام حرف های حکیمانه، مدبرانه، عاقلانه، عالمانه، جهت دهنده، خدا زبانش را به حکمت باز می کند، این هم دو.
سه) اگر کسی زاهد شد یعنی پشت پا زد به این اقبال های دنیایی « بَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنْیَا» چشمش را باز می کند، عیب دنیا را نشان می دهد، دنیا و سراسر عیب، البته دنیا برای بعضی ها خیلی نور است، همین دنیای دَنی برای بعضی ها نور است ولی به شرط اینکه آدم بشناسد، بصیر باشد و اگر انسان زاهد شد، بی اعتنا شد، خداوند متعال به او بصیرت می دهد، چشم باز، عیب دنیا را می فهمد، معایب را، خطرها را، اشکالات را خوب می فهمد، درک می کند «بَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنْیَا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا» هم دردهای دنیا را می فهمد، هم دواهای دنیا را می فهمد، آدم اگر یک طبیب اینجوری شد، طبیب حاذق، هم درد را بفهمد، هم درمان و دوا را بفهمد، این خیلی مهم است، درد نمی ماند در وجودش، این بیماری نمی ماند، زود درمان می شود، آدم می فهمد عاقل است.
« وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ» به به، خوشا به حال آن آدمی که توانست در این جایگاه قرار بگیرد، اگر آدم زاهد شد، خداوند تبارک و تعالی او را از این دنیا سالم می برد، اگر آدم سالم از دنیا رفت، سلامت می دانید چیست؟ سلامت همانی است که علی ابن ابیطالب از پیامبر اکرم سوال کرد، وقتی پیامبر اکرم به او خبر داد که تو فرقت شکافته می شود، شهید می شوی، نگفت چه و چه و چه، فقط یک چیز گفت، گفت یا رسول الله در آن موقعی که من شهید می شوم، دین من سالم است یا نه؟ سالم از دنیا می روم؟ یعنی با فکر سالم، ایمان سالم، پاکیزه، این مهم است.
همه این ها را امام صادق سلام الله علیه به زهد گره می زند، برادران، خواهران اگر ما زاهد شدیم یک ارباب رجوع را از خودمان نمی رنجانیم، گره در کار نمی اندازیم، کارها را روان می کنیم، با شتاب کار مردم را پیش می بریم، کار امروز را به فردا و حتی به یک ساعت دیگر نمی اندازیم، این خیلی مهم است، مدام دغدغه داریم که هرچه زودتر گره باز بشود، کار راه بیفتد، روان بشود، مسائل پیش برود، این نکته مهم است.
دوتا تذکر هم بدهم، تذکر به عنوان یادآوری، یکی اینکه بکوشیم عزیزانم یک مقدار به کارها روانی بیشتری ببخشیم، این نکته ای که آخر عرضم در مورد زهد هم بیان کردم، نه یک مقدار، خیلی کند پیش می رود، کارها خیلی کند پیش می رود، حالا یک قسمتی اش پیچیدگی های اداری و چه و چه و این ها ولی همین پیچیدگی های اداری من باورم این است که به دست شما خیلی حل می شود، به دست شما کار پیش می رود، ما از این کندی کار خیلی گلایه می شنویم، خودمان هم در بعضی از کارهای مرتبط با خودمان به دستگاه ها هست، مشاهده می کنیم که کار خیلی کُند پیش می رود، روان کنیم کارها را، سرعت کارها را بیشتر کنیم، شتاب کارها را بیشتر کنیم، نظارت ها را در کنار هم، نشست ها و تسهیل در امور تا کار جهادی پیش برود، این دولت اگر بخواهد انشاءالله توفیق داشته باشد و پاسخ نیازهای مردم را بدهد باید جهادی و بسیجی پیش برود، کمک کنید این دولت را، آقای استاندار را کمک کنیم، روحیه شهدایی دارند، بسیجی دارند، میل به خدمت هست الحمدلله، شما هم این را دارید، هم افزایی کنید، همه با هم، تند و سریع کارها را پیش ببرید.
نکته دومم هم اینکه نگاهمان یک مقداری به مسائل فرهنگی عمیق تر باشد، مسائل فرهنگی را جدی تر بگیریم، نماز را در ادارات بیشتر روی آن حساب باز کنیم ، اگر نماز و جایگاه نماز، نمازخانه از اتاق خودمان شیک تر و قشنگ تر و منظم تر و با برنامه تر و پرحضورتر بود، آن اداره حتما بر توفیقاتش افزوده می شود ولی اداره ای که نمازخانه در آن گُم باشد و گُمنام، باید بترسد، نسبت به نماز، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به سلامت مجموعه اداری، همکاران، اخلاق، روحیات جهادی و … و خلاصه فرهنگ و شعائر اسلامی را هر چه بیشتر تقویت کنیم.
از اطاله کلام عذرخواهم، امیدوارم خداوند تبارک و تعالی موفقمان بدارد انشاءالله پاکیزه مدیریت کنیم و پاکیزه کار را پیش ببریم و به مقصد برسانیم.
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد